من معتقدم کسی که ریاضی میخواند نباید با تاریخ ریاضی بیگانه باشد (دقیقاً همانطور که یک مهندس کامپیوتر یا یک برنامهنویس نباید با سیر تکاملی کامپیوتر و زبانهای برنامهنویسی غریبه باشد). نیازی هم نیست که حتماً درس تاریخ ریاضیات را در دانشگاه گذرانده باشد. خوشبختانه کتابهای بسیار خوبی در موضوع تاریخ ریاضیات به زبان فارسی وجود دارند که هم بسیار مفیدند و هم بسیار آموزنده و خودم بشخصه از مطالعهی آنها بسیار لذت بردهام. از جملهی این کتابها عبارتند از: تاریخ ریاضیات از پرویز شهریاری (از سری کتابهای کوچک ریاضی انتشارات مدرسه)، تاریخ فشردهی ریاضیات از درک استرویک (ترجمه سالار باهر و مسعود شیرمحمدی)، آشنایی با تاریخ ریاضیات از هاوارد دبلیو. ایوز (ترجمه محمدقاسم وحیدی اصل)، ریاضیدانان نامی از اریک تمپل بل (ترجمه حسن صفاری)، کاشانینامه و نیز زندگینامهی ریاضیدانان دورهی اسلامی از ابوالقاسم قربانی. در کتابهای انگلیسی هم کتابهای تاریخ ریاضیات کارل بی. بویر و دیوید ام. برتون را میشناسم که کتابهای بسیار خوبی هستند. پیشتر هم در این پست سایتی را معرفی کردم که میتوان در آن اطلاعات خوبی از زندگی ریاضیدانان کسب کرد.
آنچه که انگیزهی من برای نوشتن این پست شد، مطالعهی چند صفحهی نخست از یک رسالهی دکتری ریاضی کاربردی بود که تصاویر بخشهایی از آن را در زیر میبینید:
تصویر اول
تصویر دوم
تصویر سوم
این اشتباهات مربوط به تاریخ ریاضی موجب شد که چند سؤال در ذهنم شکل بگیرد:
- آیا واقعاً با یک جستجوی ساده نمیشد ملّیت و تاریخ زندگانی یک ریاضیدان را پیدا کرد؟
- چرا باید این قدر مطمئن گفت و نوشت؟ از کجا این قدر مطمئن باید بود؟
- چرا یک رساله با این اشتباهات آشکار باید از تمام فیلترهای ارزیابی به سادگی عبور کند و به مراحل چاپ و نشر برسد؟ اصولاً نقش استاد راهنما و داوران علمی یک رساله باید کجا مشخص شود؟
- و در آخر، جایگاه تاریخ علم ریاضی در ریاضیات دانشگاهی ما کجاست؟ چقدر به این موضوع توجه میشود؟
نظر شما چیست؟
درباره این سایت